محل تبلیغات شما


قسمت اول  نسبتا به مقدمه داستان مستند گونه شباهت دارد و اصل ماجرا در قسمت بعدی رخ میدهد
ارسال توسط : آقای بهرام میرزایی - گردنه  امام زاده سید محمد(ع ) ، کافتر ، خنگشت  سرحد - ییلاق -منطقه  کردشولی




در قسمتی از گردنه سیاه کوه در دورترین  نقطه  خارج  از محدوده روستا ها و آبادی های پراکنده اما درتقاطع ارتباطی چند راه منتهی به یکدیگر در میانه دشتی، در دهانه ورودی به کوهستان سه برکه وجود داشت که منبع اب خنک و پاکیزه ویژه شرب  در تمام اوقات شب و روز در چهار فصل بخصوص فصل گرم و سوزان تشنه کامی هر رهگذر و مسافری را رفع و  سیراب میکرد .سالی  بود بهاری تعدادیاز چادر نشینان قصد داشتند تا اخر  تابستان  و پاییز و فرارسیدن زمستان و بهار بعد برای اولین بار ماندن در ان وادی خشک را تجربه کنند . قرار بر این بود  خانواده ای چند در گرمای شدید تابستان و پاییز انسال زیر فشار  باد های تند و گرم و داغ  هوای نا سازگار و گاهی گرد بادهای چرخان و تا حدی غیر قابل تحمل  را در مراتع قشلاق سپری کنند . با کمبود امکانات از جمله مهمترین  ان دغدغه وجود آب بود . بارها و در طول سال  ها پس از مدتها در غیاب ایل ماندگار شدن در چنین ناحیه  گرم و طاقت فرسا  کار راحت و ساده ای نبود و خطرات موجود سر راه خود را با دل و جان پذیرا شدند  گرچه در همان قشلاق زمستانی پر برکت و پر نعمت  اواخر پاییزی و اوایل بهاری زنجیره ادامه حیات و چرخه ماندگاری ایل از دیر باز برایشان مهم و اتفاق خوشایندی بود . اما همان ناحیه جغرافیایی در طول تابستان تبدیل به شبه جهنمی شده بود که هرگز عادت به تحمل را در انجا تقریبا از دست داده بودند . معلوم نبود که چرا خطر های پیش رو را پذیرفته و ماندگار شده بودند  .  به دلیل ماندگاری یکساله در عوض از مشکلات کوچ  و مهاجرت آسوده خاطر بودند . گرچه سفر ییلاقی با همراهی ایل با وجود مشکلات فراوان ، امید رسیدن به مراتع ییلاقی با اب و هوای مطبوع چهره و حال و روز  زندگی انها  را بخوبی و رضایت مندی تمام  رقم میزد بلکه  برای انها لذت بخش و خاطره انگیز بود .  هوا بس گرم و  تفتیده در ساعات میانی روز و تا دمدمه های عصر کوتاه،فعالیت اغلب موجودات از جمله ساکنان تازه وارد دشت میان کوه ،نا محسوس و بی تحرک  بود . بادهای داغ روزانه و گاهی شبانه روی ( صورت )هر جنبنده ای را بر میگرداند و تا عمق استخوان به سوزش  داغ میکشاند . اما مردم بومی براحتی و با کمترین زحمت و رنجش از طبیعت خشک و گرم به زندگی روزمره طبق عادتهای سالانه مشغول بودند . جنب و جوش فقط   دراوقات شبها و شامگاهان و سپیده دمان خلاصه میشد  . برای پیشگیری ازگرما سایه درختان ، بهترین  حفاظ و مکان برای در امان ماندن از سوزش شدید نور افتاب وگرمازدگی بود . از ساعات اولیه روز تا انتها فعالیت ها  نسبتا کند و همه بهاستراحت میپرداختند . منبع اب شرب دامها و اهالی باقی مانده مردم از اب برکه هایپراکنده در دشت و ورودی و دهانه های کوهستان بود که از ریزش بارانهای سیلابی بهارهو زمستانه لبریز از اب خنک و گوارا بود هرچه به اخرسال میرسید
اب  برکه هم روبه نقصان  میرفت و از ارتفاع و حجم میزان ابموجودی کاهش میافت . اما این سه برکه بسیار بزرگ و سرپوشیده به اندازه ی گنجایش ومقدار اب کافی داشت که مصرف  یکسالانه را  کفاف میداد .رویهم رفته شکلساخت و معماری ان از دوره های کهن بیادگار مانده بود و در انتهای دشتی کوهستانی درمراتع ودر دهانه کوهستانی با دره های متعدد طرح ریزی و بنا شده بود . شکل قرارگرفتن ان هم در طبیعت منطقه بحالت مثلثی شکل  بود . هرسه آب انبار از ریزش نزوات آسمانی سالگذشته و بهار همانسال چنان از آب پر شده بود که با اندکی خم شدن در دسترس بود . در ورودیهر سه در مسیر ورود اب سیلاب گودال و دریچه های زمینی برای تصفیه و ته نشین شدن شنو ماسه ، کل و لای تعبیه و اب کاملا زلال و شیرین وخنک ، گورا چشمک میزد . البته  تا حدی دور از دسترس راه ارتباطی بین دهکده های  دور از هم قرار داشت . تنها مزیت خوبی کهداشت تا حدی از نظر بهداشتی به سبب دور دست بودن سالم و دور از الودگی های محیطیبود . استفاده اصولی این برکه ها کلا برای استفاده مسافران و رهگذران در دوره هایقبل بوده است . با سیستم جدید لوله کشی اب شرب در روستاها و شهرهای جنوبی تا حدیدر بیشتر مواقع نیاز چندانی به اب از این برکه ها ضروری نبود . ولی بهر حال شریانحیاتی مناطق کم اب وابستگی شدید به اب همین برکه ها بود .  تعداد اندکی از ساکنان چادر نشین به امید آب  این سه برکه قصد تابستان و پاییز گذرانیخود را برنامه ریزی کرده بودند . روزی یکبار برای آب شرب و دامها از ان بهره میبردند.یک برکه  را ویژه اب شرب خود و آن دو دیگر را برای دامها  اختصاص داده بودند . از شدتگرمای اواخر بهار و هنوز تابستان از راه نرسیده با اندک سایبان درختان گز و کنار( درختان ویژه مناطق گرمسیری )منطقه دل خوش کرده بودند  . بارها از طرف بزرگان  به خانواده های خود  به عدم آلودگی اب   این سه برکه تاکید  شده  و  مرتب تحت نظر آنان  بود . تنی چند از جوانان به نیتخنک کردن و تفریح و شنا دور از چشم خانواده ها گاه گاهی در بزرگترین برکه با عمقزیاد تر از سایر برکه ها به اب تنی و شنا و مسابقه شیرجه و تحمل  ماندن زمان بیشتر  زیر اب در ان اجرامیشد .  سه دهانه قوسی شکل کوتاه در سه جانب ان وجود داشت انقدر اب در محفظه درونی بود که پلکان چرخشی نا پیدا بود . این برکه های با قدمت زیاد برای مسافران آشنا و غریبه و ره گمکردگان و گاها قشون  دولتی در جابجایی و گذر و لشکر کشی اهمیت خاصی داشته است  . همه مسافران و رهگذران  محتاج آب این برکه های سر راه خود بودند . بهر حال  در طول سالهای دور نقش بسزایی در هر نوع  تردد مردمی در نواحی گرمسیری در فصل گرم و خشک ایفا میکرد  . اما از راهکار و ترفند های اجباری برای خنک شدن محیط زندگی ناسازگار درون سیاه چادر گاهی دست به ابتکار و راه های مفیدی میزدند . برای ذخیره ماندن  اب در ادامه پایان سال تا بارندگی و بر طرف شدن نیاز مندیهای خود گاهی از اب  کاریزی بفاصله خیلی دور راهی میشدند و به سبب بعد مسافت بیش از  ماهی دو بار از مصرف اب برکه ها خوداری میکردند . یک روز تمام برای رسیدن به قنات نامبره راهپیمایی داشتند   و  راه رفت و برگشت تا  منزل یک روز کامل بطول می انجامید . در دم آخر زمان برگشت از شدت گرمای روز ، دوباره تشنگی  مجدد حاصل گرمای شدید بر انان غلبه میکرد و مقرون به صرفه نبود . گاهی از یک حلقه چاه بسیار عمیق و دور   از سیاه چادرها راه حل  دیگر دست یابی  به اب بود . پیدا کردن و  بدست آوردن اب یک روش دیگر بودکه با طناب ضخیم و بلند  و دولهای بسیار بزرگ و با کمک شتر های قوی بنیه اب را از عمق ان چاه در جدول تازه ساخت میریختند  ( جابیه )و یک نیمروز هم دست به گریبان مشکلات این روش بودند . برای خنک کردن محیط چادر از گزند گرما زدگی نی و مواد اولیه حصیر های خود رو را از کنار ساحل منال و جدول اب از فاصله حدود 30 تا 40 کیلومتری بار قاطر و لوکهای بار بر  و قوی  هیکل میکردند و کف و پهلو و روی چادر ها را سبز پوش و خنک میکردند و هفته ی یک بار کار تکراری و با مرارت بسیار  برای  تهیه نی در تکاپو بودند  . برای غلبه بر گرما اواین بار به اصطلاح سکه زدند انهم از نوع نادری  . کاشت هندوانه در پایه و ساقه بوته خارشتر در سطح وسیع و بهره برداری مجانی از محصول هندوانه شیرین پرتقالی اندازه ،بدون وجود اب هم اصلی ترین کار و تفریح و کسب محصول خنک کننده توسط متخصصان و افراد با تجربه بود . انها مردان و ن پولادین اراده بودند . در شرایط سخت اولین تجربه ماندگاری خود  با پشتکار  و تلاش  تا حدی بر مشکلات پیش رو حاصل وجود طبیعت خشن غلبه میکردند . بدون داشتن هیچ امکاناتی زندگی ایلی  خانواده را میچرخاندند تا سال سخت و جانفرسا به اخر رسد . از شاخ و برگ و بقایای الیاف نخلها کپر های و سایبان برای دامهای تشنه بر پا میکردند تا اندازه ای  مطلوب از سوختگی جگر  (دام ها بر اثر تشنگی و گرما در گیر بیماریهای شش و اندام درونی  میشد که در زمستان و فصل سرما نمایان میشد و روبه لاغری و مرگ و میر بیشتر میرفت که اصطلاحا نتیجه کمبود اب را به جگر سوختگی اطلاق میکردند . ) سرمایه های خود جلوگیری کنند . بارها اب این برکه ها نجات بخش مسافران تشنه در گرمای عطش آور بوده است . تصور کنید چند کله اب زلال و سبز سر راه یک مسافر تشنه از راه رسیده ، وقتی از دریچه های ورودی برکه سرک میکشید و تمثال  مواج خود را روی سطح اب می دید و هیچ راه دسترسی به اب وجود نداشت ،چه باید کرد؟ گاهی پلکان هم یکی در میان ریزش و فرو ریخته است و آرزوی  ریختن مشتی اب بر سرو رو  خود،  فرو بردن مشتی هم در حلق خود داشت  . اب را مانند سرابی مینگریست  و دستش به ان نمیرسید . طوری تشنگی و عطش بر وی مستولی میشود و قصد داشت  خودرا در اب رها سازد حتی به قیمت از دست دادن جان خود . لبها خشکیده و زبان در کام گیر افتاده و گلو خشک شده تکلیف چیست ؟ برای هر فردی تا اخر عمر تشنگی مفرط احتمالا اتفاق افتاده است حتی در این دنیای مترقی و با امکانات فوق العاده فراوان و در دسترس که بناگه دچار کمبود اب آشامیدنی میشود . بهر اقدامی دست میزند که اب ی مهیا و خود را نجات دهد بعد هم بخیر میگذرد  اب تهیه و خاطرات تشنگی تا اخر عمر برایش زنده  و همیشگی در ذهن باقی خواهد ماند . قدر اب را چه  افرادی بیشتر  دانند ؟ تشنگان دانند . اما امروزه که همه بر کمبود منابع اب آگاهند و اغلب مردم در مصرف ان صرفه جویی میکنند . در اوج گرما تنی چند از جوانان ایل برای خنک شدن هوس کردند دل به دریا زده تنی به اب زنند . انهم در سرزمین کم اب و در یکی از برکه های پر  اب . گروهی و  دور از چشمان خانواده ها  یواشکی رقصان  و اواز خوان بسوی برکه ها رفتند . یکی یکی در پرشهای بلند و شیرجه مانند به درون اب  برکه از یک دهانه میپریدند و از دهانه دیگر خارج میشدند و دوباره و چند باره لذت خنکی اب،حتی  حاضر به ترک شنا و شیرجه  نبودند . با طناب بسته به ستون ستبر یک  دهانه خارج شده ،راحت شیرجه میزدند . در این اوضاع و احوال برای دور شدن از یکنواختی تصمیم بر این شد که مسابقه استقامت زیر اب را به اجرا گذارند و برنده هم بعنوان نفر بر تر در این رقابت مشخص شود . اولین نفر پرید و ونفس خود را زیر خروارها اب حبس و مدت زمانی را زیر اب بدون نفس  بالا امد و همینطور نفر دوم و سوم و تا ششم زمان شمارش  توسط یکی از افراد  را مبنای  مدت زمان  ماندن زیر اب قرار داده بودند  . نوبت به هفتمین و اخرین نفر فرا رسید که جوانی سنگین وزن تر و قوی تر از بقیه با دور خیزی شیرجه خود را اغاز کرد. ادامه دارد .








خاطراتی از گذشته مادر بزرگ

گذر گاهها و نماد ها ی ایل

سرزمین کاریان کهن قشلاق و خاستگاه باصری کلمبه ی اولاد حاجی عزیز، جنب آتشکده و قلعه گلی کاریان

اب ,های ,برکه ,ها ,راه ,ان ,برکه ها ,خود را ,به اب ,اب را ,سه برکه

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پایگاه تحقیقاتی دکتر حافظی: نگارش پروپوزال، پایان نامه و مقالات علوم پزشکی صادرات به عراق پرشین واو دبستان شهریار شهر پرند آموزش زبان کره ای ترجمه کتاب fritalmunca پایگاه اطلاع رسانی سردار چزابه وب لژیون کمک راهنما مسافر سعید چنگانیان(لژیون11) الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم rioblacjuncsound